لیست موضوعی
اخبار و مصاحبه
مافيا را ما می سازيم!
گفتگویی با پایگاه خبری شما رسانه

مافيا را "ما" می سازيم!

 

از وقتي برادرانِ لوميِر در سال ١٨٩٥ ميلادی، اولين بار سينما را به مردم دنيا معرفی كردند، موسيقی فيلم هم در كنارِ پردهٔ نقره ای، بر جذابيت‌های اين هُنر افزود و فيلم ها را همراهی كرد تا به سينمای ناطِق رسيد. سينمايی كه از كلام و ترانه هم بَهره بُرد تا مخاطب را بيش از پيش مجذوب سازد.

شايد ويژگی‌های صنعتی و تجاری سينما بود كه از ابتدا باعثِ استفادهٔ روزافزون از هنرهايی شد كه چشم و گوشِ بيننده را بيشتر و بيشتر به خود جلب كند.

 

اين خَصيصه ی سينما و تلويزيون است كه فُرصتِ بهتر و بيشتر ديده شدن، مشهور شدن، محبوب شدن، ثروتمند شدن و ... را در زماني اندک برای هنرمند فراهم می كند و بازار رقابتِ هنرمندان در زمينه‌های مختلف را داغ و داغ تر می‌سازد.

قطعاً رقابتِ سالم و منطقی در شكوفايی و خلاقيت هنرمندان نقشِ مؤثری دارد اما مشكل از جايی آغاز می‌شود كه عرصه برای رقابت های ناسالم و غير اخلاقی مُهيا گردد.

وقتي در لايه‌های مختلفِ جامعه،  بداخلاقی و فساد، فرصتِ بُروز و رُشد می‌يابد، وقتی كُلاهبرداری‌های نُجومی آرام آرام برايِمان امری طبيعی جلوه می‌كند!، وقتي برای منافعِ  شخصی حَق و حقوقِ ديگران ناديده گرفته می‌شود و ... اخلاقيات و روابطِ انسانی بيمار می‌شود و عرصه ی حساسِ هنر نيز از اين بيماری در اَمان نمي ماند.

آنگاه مافيا را "ما" می‌سازيم!.

مافيا در جهتِ كسبِ ثروت و شُهرتِ بيشتر.

 

بَر سَرِ گرفتنِ ترانه ها و تيتراژهای سريال‌ها و فيلم‌ها چه رقم هايی كه جا به جا نمی‌شود، چه واسطه‌ها، جيب های مُبارک را پُر نمی‌كنند.

خوانندگانی كه برای تصاحُبِ يک تيتراژ، رقم های آن چنانی پيشنهاد می‌دهند و رفته رفته برخی تهيه كنندگان و حتی آهنگسازانِ گرامی اين امر را بديهی و حتی لازم می‌دانند، كه "فلانی" بايد پول بدهد تا معروف شود ...

و "فلاني" هم پول می‌دهد و عاقبت هر كدام از اين "فلانی" ها كه بيشتر هزينه كنند موفق ترند!

هنر آرام آرام كم رنگ می‌شود و ثروت جايش را می‌گيرد.

ضائقه‌ی فرهنگی، هنری و شنيداری مردم را پُر می‌كنيم از اين خوراكی‌های مسمومِ تجاری!

بيشتر اوقات ترانه های تجاریِ تيتراژها، مثلِ خورِشتِ "آب جُدا دون جُدا" بی‌ربط به موسيقی مَتن و حتی بی‌ربط به فيلمنامه و فضای تصوير، در انتها يا ابتدای فيلم و سريال سَر و كلّه اش پيدا می‌شود و "ما هيچ! ما نگاه!" ما محكوم به آن خوراکِ تجاری...

بي شک همراهی ترانه‌ی خوب و مُرتبط با تصوير می‌تواند جذاب باشد و بر ماندگاری اثر بيفزايد.

يادش بخير روزگاری اگر برای فيلم و سريالی نياز به تيتراژ و ترانه بود، شاعر و آهنگساز كه معمولاً سازنده موسيقی متن هم بود، باهم و بر اساسِ داستان و هدفِ ترانه كه در خدمتِ تصوير بود و با مشورتِ كارگردان و فيلمنامه نويس كار می‌ساختند.

 

اين روزها همه چيزمان پولی شده!

اين روزها برای هُنر هزينه نمی‌شود،  بلكه برای سرمايه گذاری، هنر وسيله می‌شود.

تهيه كنندگان را به سَمتِ اِسپانسرها سوق می‌دهند كه خدای ناكرده هزينه ی بِيتُ المال صَرف فرهنگ و هنر نشود!  تهيه كننده خودش می‌داند چطور هزينه‌هايش را تأمين كند، پس در اين ميان خوانندهٔ تيتراژ هم مثل بعضی از بازيگرانِ تازه كار، نقشِ اسپانسر را بازی می‌كند.

كاش روزی بيايد كه در مدارسِ ماهم مثل همه ی دُنيا آموزش موسيقی بدهند، آن وقت سطحِ سليقه و ذائقه‌ی شنيداری مردم اجازه ی ظهورِ برخی كالاهای مسمومِ تجاری را نخواهد داد.

 

و باز تكرار می‌كنم!

"مافيا" را خودِ ما ساختيم و می‌سازيم.

به مُرور و نامحسوس پدرخوانده هايی شديم كه برای مَصلَحت و مَنفَعت، همه كار می‌كنيم، همه چيز را دُور می‌زنيم، دروغِ  مَصلحتی می‌گوييم، رشوه های مَصلحتی می‌دهيم و می‌خوريم، كُلاهبرداری مَصلحتی می‌كنيم و برای راحتيِ وُجدان، رفتارمان را به هر طريقی توجيه می‌كنيم.

 

راستی نكند زبانم لال اين نوشته "سياه نمايی" بيش نباشد!

پس؛ همه چيز خوب و عالی است! ...

 

محمدمهدی گورنگی

آهنگساز و مدرس دانشگاه

گفتگویی با پایگاه خبری «شما رسانه»

مرداد ۱۳۹۸