لیست موضوعی
اخبار و مصاحبه
فراتر از هنر، نشسته بر دل مردم
شجریان و تأثیر جاودانش بر موسیقی ایرانی در گفتگوی اختصاصی هفته‌نامه گوهردشت با محمد مهدی گورنگی (آهنگساز و پژوهشگر موسیقی)

شجریان و تأثیر جاودانش بر موسیقی ایرانی در گفتگوی اختصاصی «گوهردشت» با محمد مهدی گورنگی (آهنگساز و پژوهشگر موسیقی) مطرح شد:

فراتر از هنر، نشسته بر دل مردم

اشاره: نسل من اولین بار اسم محمدمهدی گورنگی را روی تیتراژ فیلم و سریال‌هایی مانندِ سریال «مسافری از هند» دید. او زاده ۵۴ در شیراز است. آهنگساز، مدرس و پژوهشگر موسیقیست. موقر و صبور پای گفتگو با ما آمد تا درباره ی استاد شجریان حرف بزنیم و تکرارش کنیم که: «صدای تو را دوست دارم/ صدای تو از آن و از جاودان می سراید».

سوای دستاوردهای عملی، آیا استاد شجریان کار پژوهشی مکتوبی هم در زمینه موسیقی سنتی انجام دادند؟

تا آن جایی که من می دانم اثر مکتوب منتشر شده، خیر. اما بعضی از پژوهشگران، کارهایی از ایشان را در قالب مقاله و کتاب گردآوری کردند. مثل کتاب راز مانا، که مجموعه‌ای از گفتگو، دیدگاه و زندگی و آثار استاد شجریان است که خود استاد بر دُرستی مطالبش تأکید داشتند. اثر مهم دیگری هم به کوشش پیروز ارجمند در دست انتشار است که چندسالی هست مشغول جمع آوری دستاوردهای استاد در کتابی ست راجع به آوازشناسی استاد شجریان.

.

کمی در مورد وجهه ی اجتماعی استاد شجریان صحبت کنیم. اینکه این بُعد شخصیت چقدر در محبوبیتش میان مردم مؤثر بود؟

من فکر می کنم که این بخش شخصیت و زندگی ایشان اتفاقاً خیلی پررنگ تر از بخش هنری است. چون که به گفته ی خودشان آدم هنر را یاد می گیرد و خب به یک مرحله ای می رسد که ممکن است در آن به درجه استادی برسد ولی از آن به بعدش مهم است که چه سبک و سیاقی از زندگی را در پیش بگیرد و به کدام سمت متمایل می شود؟ آیا به سمت کسب قدرت و ثروت یا به سمت محبوبیت در دل و جان عموم. استاد شجریان به نظر من از هنر عبور کرده بودند که به این محبوبیت رسیدند. از هنر فراتر رفتند و بر دل‌ و جان مردم نشستند...

آن لبه تیغی که وجود دارد بین مردم و شهرت و ثروت، خیلی اهمیت دارد. استاد شجریان از این مرز رد شدند. حالا جنبه های هنری شان هم که واقعاً بر کسی پوشیده نیست. ایشان کسی بودند که آواز را در موسیقی ایرانی تثبیت کردند. اگر این شخصیت در عصر ما ظهور نمی کرد شاید امروزه از آواز ایرانی چیزی به خاطر نداشتیم.

.

آیا ممکن هست این وجهه ی اجتماعی که اشاره شد باعث شده باشد آثار بعد از انقلاب استاد شجریان بیشتر به چشم بیاید؟ چون عمدتاً در نگاهی کلی دوران کاری ایشان را به دو مقطع قبل و بعد از انقلاب تقسیم می کنند.

بله. با شما همنظرم. استاد شجریان قبل از انقلاب بیشتر داشتند می آموختند و تجربه می کردند و بیشتر آثار شخصی خودشان را ارائه می دادند. اما بحبوهه انقلاب ۵۷ ، به نظرم آغاز مردمی شدن ایشان بود. از آن نامه معروفی که با خط خودشان نوشتند و از رادیو به همراه استاد لطفی و استاد هوشنگ ابتهاج استعفا دادند؛ این آغاز رسوخ به دل های مردم بود و بعد هم که آثار انقلابی و مردمی و اجتماعی. ایشان در هر مقطعی، خود را در کنار مردم تثبیت کرد و صدای مردم شد نه صدای نامردمان.

.

در همان مقطع دهه شصت، محبوبیت آقای شجریان به اوج رسید. عده ای معتقد بودند خانه نشین شدن یک سری از صاحبنام های ساز و آواز آن مقطع در این به چشم آمدن نقش پررنگی داشت. این اتفاق چقدر موثر بود ؟

خب این روزها من این را خیلی شنیدم. اخیراً یک ویدئو از جناب سایه دیدم که می گویند آقا واقعا اینطور نیست. یعنی ما کسی را بایکوت نکردیم. اینجوری نبوده که کسی را نخواهیم حضور داشته باشد.

شاید اگر که آن ها هم این فرصت را داشتند تا در کنار ایشان عرض اندام کنند و آثار خودشان را بیشتر به گوش مخاطب برساندند، آن ها هم همچنان جایگاه مهمی در موسیقی ما داشتند اما فکر می کنم این مسأله چیزی از قابلیت ها، توانایی ها و شخصیت استاد شجریان کم نمی کند و چیزی هم بهش اضافه نمی کند! چون شجریان یک شخصیت ثابت و دارای یک حریم مشخص بود. در دنیای هنر هیچ‌کس نمی‌تواند جای دیگری را بگیرد.

.

یک اتفاقی که در این سال های نه چندان دور افتاد شاید سازهایی بود که استاد شجریان حسب کمبودهایی که در موسیقی ایرانی احساس می کرد علی الخصوص به زعم خودشان در صدای بم، وارد موسیقی ما کردند و معرفی شان کردند. به هر حال ایشان معتقد بودند موسیقی جهانی رنگبندی ساز مختلفی دارد و ما محدودیم. چندین ساز به عناوین مختلف ارائه دادند. این اتفاق بر موسیقی ما چه تأثیری داشت ؟ آیا اصلا آنچنان که باید تأثیر گذاشت؟ و یا چه تأثیری می تواند داشته باشد؟

این قضیه یک راه را می تواند ایجاد کند که کرده. یعنی مسیر پیش رو برای موسیقی ایرانی. که ما اگر بخواهیم پیشرفتی در موسیقی مان داشته باشیم، اگر بخواهیم موسیقی مان را به سمت ارکستر ببریم، نه همچنان در جا زدن در حول و حوش تک نوازی و نهایتا گروه نوازی اونیسون، نیازمند رِنج های صوتی مختلف هستیم که استاد شجریان به درستی این را گوشزد و عمل کرد. نمی‌شود منکر شد که در این مورد، موسیقی ما کاستی هایی دارد، در باب اینکه ما بخواهیم آن را در قالب یک موسیقی ارکسترال به دنیا عرضه کنیم. خب یکی از مهمترین کمبودهایش همین رِنج های صوتی هست که در موسیقی ما متأسفانه رنج میانه به سمت زیر را به وفور داریم اما رنج میانه به سمت بم را نداریم. استاد شجریان تنها حرف نزد، در این زمینه عمل کرد و نمونه ارائه داد تا پژوهشگر یا سازنده ساز و ... بیاید و برود روی این ها کار کند و این مسیر را ادامه دهد.این اتفاق ارزشمندی بود که می تواند یک راه را در موسیقی ایرانی باز کند.

.

آیا روی این مقوله کار شد؟

من فکر می کنم خیر. غیر از کنسرت هایی که استاد شجریان خودشان برای شناساندن این سازها داشتند به همراه ارکستری که جناب درخشانی سرپرستش بودند. ولی دیگر بعد از آن، جز یکی دو اجرای دیگر که این سازها به کار برده شدند، دیگر کسی را ندیدم که رویشان کار کند یا حتی اجرا کند. این جای کار دارد و سازنده های سازها باید بیایند و ببینند برای سازهایی چون ساغر و تندر و کرشمه و صراحی و... چه کار می توانند بکنند تا ضعف هایش گرفته شود و پیشرفتش دهند و آن وقت عرضه شود. این که به دست گروه های مختلف رسیده شود خب مسلما نیازمند هزینه هست، نیازمند سوبسید و حمایت دست اندرکاران فرهنگ و موسیقی ست که از ساختن این سازها حمایت شود و دست نوازنده های جوان داده شود تا این ها صدا را به گوش مخاطب برسانند و به مرور این صداها جا بیفتد. این شدنی ست. یعنی مثلا سال ها قبل کسی فکر نمی کرد که دف وارد ارکسترهای موسیقی ایرانی شود، همه آن را یک ساز بومی می دانستند یا قیچک حتی که الآن خیلی جاها در موسیقی ایرانی استفاده می شود.

.

یکی دیگر از تأثیرات مهم استاد شجریان بر موسیقی ایرانی این بود که در عین حفظ اصالت، به آن رنگ و بوی جدیدی دادند و از خلاقیت خودشان برای استحکام بخشیدن به جایگاه موسیقی سنتی استفاده کردند. مثلا اینکه اولین فردی بودند که شعر نیمایی را در قالب موسیقی سنتی ارائه دادند. درباره وجهه خلاقانه ایشان صحبت کنید...

استاد شجریان با اینکه به عنوان یک هنرمند اصیل سنتی خوان نامش برجسته است اما من فکر می کنم در کار خودش یک هنرمند نوگرای مدرن است. یعنی هیج وقت نیامده در جا بزند. به نظر من استاد شجریان عصاره آواز و موسیقی ایرانی را درآورد. یعنی تمام آوازهای قدما و هم عصران خودش را، شیوه ها و مکاتب آوازی را آموخت و بعد عصاره ی آن را در قالب آثاری که مال زمان خودش بود ارائه داد و این خیلی اهمیت دارد. هنرمندی که در عین حال که به اصالت ها وفادارست اما در همان حال به شما یک اثر جدید و به روز و مدرن ارائه می کند. هوشمندی در شخصیت استاد شجریان بسیار محرز است. ایشان توانست هوش و ذکاوت خودش را مدیریت کند.

.

و صحبت های پایانی...

کلمات از بیان بعضی حرف ها قاصر است در مورد شخصیتی که مسلماً در تاریخ ما ماندگار است. ما باید خیلی به خود ببالیم که اگر در زمان سعدی و حافظ و مولانا و فردوسی نبودیم لااقل در زمان شجریان زندگی کردیم. شخصیتی که نامش تا ابد در تاریخ این مرز و بوم به نیکی یاد خواهد شد. بزرگترین درسی که از استاد شجریان می توانیم بگیریم این است که به هر جایگاهی که رسیدیم یادمان باشد که مردم هستند که یک هنرمند را می توانند بالا ببرند یا پایین بیاورند و راه با مردم بودن را بتوانیم تشخیص دهیم.

شجریانی که شد شجریان، یک نفر بود. ای کاش تکثیر می شد! . ای کاش ما بیشتر از این شخصیت ها داشتیم.

هفته‌نامه گوهردشت. سال پنجم - شماره ۱۵ - چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۹